بچهها در سینما دنبال قهرمان میگردند/عاشق بروس لی و جکی چان هستم
تاریخ انتشار: ۸ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۳۳۶۳۸۶
حسین قناعت که این روزها فیلم «قهرمانان کوچک» را در اکران دارد میگوید بچهها دوست دارند در فیلمها قهرمان ببینند و با این شخصیتها همذاتپنداری میکنند.
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، حسین قناعت جزو معدود کارگردانانی است که این روزها نگاهی جدی به سینمای کودک دارد و در روزگاری که همه به دنبال سهم خواهی از گیشه و سینمای تجاری هستند به مخاطبان کودکی توجه می کند که صدایشان به گوش هیچکس جز دغدغه مندان نمی رسد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این فیلمساز اهل شمال کشور که از سال ۱۳۷۲ با دستیار کارگردانی فعالیتش را آغاز کرده است با ساخت فیلم سینمایی «من و نگین دات کام» پا به دنیای کودکانه سینما گذاشت و در سه سال اخیر هم با فیلمهای «دزد و پری ۱ و۲» و «قهرمانان کوچک» والدینشان را ترغیب کرد تا ساعتی را با فرزندانشان در سالنهای سینما بگذرانند.
به بهانه اکران فیلم سینمایی «قهرمانان کوچک» که موفقیت قابل توجهی هم در جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان اصفهان به دست آورد و این روزها نیز در گیشه شرایط قابل قبولی دارد و نگارش فیلم جدیدش با نام «شش قهرمان و نصفی»، گفتگویی با حسین قناعت داشتیم که خواندن آن خالی از لطف نیست.
* شما در فعالیتهای اخیرتان یک کارگردان شناخته شده در ژانر کودک و نوجوان شده اید. با توجه به چند تجربه اخیر چه اولویتهایی برای این ژانر می شناسید که در فروش فیلمها تاثیرگذار است؟
-من معتقدم برای تولید فیلم در ژانر کودک چند فرمول را باید لحاظ کرد؛ اول اینکه کاراکترهای کودک باید قهرمان باشند تا بچههایی که به سالن سینما می آیند با آنها همذات پنداری کرده و خودشان را در لباس قهرمانان قصه ببینند. این مساله را من در «دزد پری ۱ و۲» هم مدنظر قرار دادم و فکر می کنم باید این الگو در فیلمهای کودک لحاظ شود.
برای کاراکترهای «قهرمانان کوچک» نیز ورزش تکواندو را در نظر گرفتم چون خودم از بچگی عاشق فیلمهای بروس لی و جکی چان بودم و همچنان هم به این فیلمها علاقه مندم و از طرفی در قصههای کودکانه دنبال المانهایی هستم که در کنار وجه قهرمانی شخصیتها، ریتم فیلم را تند کند.
ضمن اینکه دوران کودکی ما در محله و کوچه و طبیعت سپری می شد اما بچههای امروز بیشتر وقت شان در فضاهای آپارتمانی و پای تبلت و کامپیوتر می گذرد پس به نظرم ورزش یکی از بهترین راههای تخلیه انرژی کودکان است که از چاقی؛ معضلی که تمام کودکان دنیا در معرض آن هستند نیز جلوگیری می کند.
فکر می کنم استفاده از این فضا در فیلم «قهرمانان کوچک» به خوبی جواب داده و وقتی با بچههایی که فیلم را دیده اند صحبت می کنم، می بینم همه شان هیجان زده هستند و دوست دارند ورزشکار شوند.
همچنین فیلم سینمایی در ژانر کودک علاوه بر دارا بودن کاراکتر قهرمان، نیازمند ریتم تند است باید اول سرگرمکننده و بعد آموزشدهنده باشد.
* چطور شد بحث تولید ملی را محور فیلم تان قرار دادید؟
یک ماه فقط روی این فکر می کردم که از چه منظری وارد شوم تا بحث تولید ملی را طوری در قصه بگنجانم که مصنوعی و گل درشت به نظر نرسد- زمانی که نگارش فیلمنامه ای با موضوع حمایت از تولید ملی پیشنهاد شد ابتدا استقبال نکردم چون این موضوع بیشتر شبیه شعار شده و نمی خواستم کاری بسازم که شعاری و سفارشی به نظر برسد اما از طرفی مساله مهمی بود که ساده نمی شد از کنار آن عبور کرد. یک ماه فقط روی این فکر می کردم که از چه منظری وارد شوم تا بحث تولید ملی را طوری در قصه بگنجانم که مصنوعی و گل درشت به نظر نرسد. برای این منظور دنبال بهانه ای می گشتم که پیام فیلم را در خود حل کند و اینجا بود که ورزش تکواندو و رزمی کار شدن بچهها و غول چراغ جادو به ذهنم خطور کرد. بعد از این کار هم فیلمنامه ای به نام «شش قهرمان و نصفی» نوشتم و در آن هم این ورزش درون مایه فیلم را طرح می کند.
* چرا در سینمای کودک ما بزرگترها سهم قابل توجهی ندارند؟
-در انتخاب موضوع برای ژانر کودک محدودیت بیشتر است و خوشحالم با همین شرایط توانستم فیلمی بسازم که همه سنین از آن لذت ببرند. برای «قهرمانان کوچک» ۹۳ صفحه فیلمنامه نوشتم و به تک تک بازیگران فیلم پرداختم اما باید همه اینها را در حدود ۱۰۰ دقیقه می گنجاندم و این عملا امکانپذیر نبود.
این اتفاق زمان نگارش «شش قهرمان و نصفی» هم رخ داد و اگر بتوانم این کار را تبدیل به سریال کنم فرصت بیشتری دارم تا همه شخصیتها را با خصوصیات شان بیشتر نمایش دهم. تا همین اندازه هم به من انتقاد می کنند که آدمهای قصههایت زیادند در صورتی که به اعتقاد من این اتفاق خوب است و هیجان و تنوع فیلم را بالاتر می برد.
* فیلم جدیدتان هم کودکان را به ورزش دعوت می کند؟
- کار بعدی من هم با همین حال و هوا جلوی دوربین می رود و گروه بازیگران و حتی پیام فیلم هم دور از آنچه در «قهرمانان کوچک» دیدیم نیست. ضمن اینکه علاوه بر تکواندو اینبار ورزش پارکور را هم جلوی دوربین می بریم که مطمئنا صحنههایی اکشن و جالب توجه را رقم می زند.
* به نظر شما در سینمای کودک چقدر می توان پیامهای جدی مثل حمایت از تولید ملی را به تصویر آورد؟
- امروز دنیا تغییراتی داشته که افراد هم نسل ما در کودکی کمتر شاهدش بودیم. من شخصا با فضای بیرون از خانه مشکل دارم چون احساس می کنم در جامعه ای زندگی می کنیم که بی عدالتی و دروغ به یک امر عادی تبدیل شده است و من به عنوان کارگردان فیلم کودک اگر بخواهم واقعیتهای جامعه را برای بچهها بسازم واقعا بی انصافی است.
این بچهها هر روز پدر و مادرهایشان را می بینند که با مشکلات متعدد دست و پنجه نرم می کنند اگر من هم بخواهم این مشکلات را برای کودکان روی پرده سینما ببرم نه تنها سالنها خالی می شود بلکه بچهها به سی دیها و کارتنهای خارجی دلبسته تر می شوند و اعتمادشان را به سینمای کودک از دست می دهند.
به همین دلیل بیان مسایلی مثل حمایت از تولید ملی با زبان کودکانه واقعا سخت است اما من چشمم را روی همه این بی عدالتیها می بندم و فیلمنامه ای رویاپردازانه می نویسم تا دنیایی خلق کنم که وجود ندارد. همه ما می دانیم بحث حمایت از تولید ملی و قاچاق اینقدرها هم کودکانه نیست و من نیاز به جادو و فضای فانتزی دارم تا به کودکانه ترین شکل مهمترین پیام را به بچهها برسانم.
همه ما می دانیم بحث حمایت از تولید ملی و قاچاق اینقدرها هم کودکانه نیست و من نیاز به جادو و فضای فانتزی دارم تا به کودکانه ترین شکل مهمترین پیام را به بچهها برسانم«قهرمانان کوچک» اولین فیلم درباره حمایت از تولید ملی است و ساخت آن بدون حضور علی عبدی و پرویز امیری سرمایه گذاران فیلم امکانپذیر نبود البته آقای امیری تهیه کننده تلویزیون است و قرار بود تهیه کننده این فیلم نیز باشد که ارشاد با این موضوع موافقت نکرد و ما مجبور شدیم از کارت تهیه کنندگی فرد دیگری استفاده کنیم اما از روز اول همه زحمات به دوش ایشان بود. این دو نفر به حمایت از تولید ملی اعتقاد داشتند و پای تمام سختیهای کار ایستادند.
* خودتان شخصا چقدر نسبت به موضوع حمایت از تولید ملی دغدغه دارید؟
- توجه من به بحث تولید ملی از سال ۶۲ شکل گرفت؛ زمانی که در زادگاهم شهر آمل خبری پخش شد مبنی بر اینکه یک نفر هواپیما ساخته است. آن زمان من محصل بودم و مثل همه همشهریانم کنجکاو شدم این هواپیما را ببینم. روز موعود با یکی از دوستانم به خیابان اصلی آمدیم و دیدم هواپیمایی که از آن صحبت می کنند یک ماکت آهنی و حلبی است و سازنده آن حتی انقدر سلیقه نداشت که روی آن را رنگ بزند. جالب تر اینکه خودش با یک غرور و افتخاری کنار این سازه بی ارزش ایستاده بود گویا واقعا هواپیما ساخته است.
تمام آن روز به این موضوع فکر می کردم این کارناوال برای چیزی راه افتاده که اصلا وجود ندارد؛ یعنی آنها نمی دانستند هواپیما زمانی ارزش دارد که بپرد.
امروز احساس می کنم حکایت تولید ملی مملکت ما هم مثل همین هواپیمایی است که پرواز نمی کند؛ به خاطرش جشنواره برگزار می کنیم و هزینههای هنگفتی صرف تبلیغات و شعارها می شود اما در عمل همه از برندهای معروف و اجناس چینی استفاده می کنیم.
من به عنوان فیلمساز برایم مهم است که از موضوعی به این مهمی حرف بزنم، حتی اگر با صاحبان کارخانهها و بزرگان اقتصاد کشورم مشکل داشته باشم باز ترجیح می دهم کارخانهها فعال باشند تا کارگران بیکار نمانند.
* کمی به فیلم برگردیم. بچههای این دوره و زمانه به شیطنتهای درک نشدنی معروفند. بازی گرفتن از این طیف سنی چقدر دشوار است؟
- بازی گرفتن از بچهها اصلا سخت نیست. من شخصا روحیه ام با آنها سازگار است و ارتباط خوبی با هم برقرار می کنیم. برای شروع یک کار سینمایی اول باید انتخاب مان درست باشد و بین بچهها بازیگرانی انتخاب کنیم که اهل حاشیه نباشند مثلا من حتی به رابطه بازیگران کودک با والدین شان هم اهمیت می دهم و اگر ارتباط درستی بین شان نبینم همکاری نمی کنم. برای همه بچههای بازیگر وقت می گذارم و گاهی چنان با هم رفیق می شویم که دیگران را دست می اندازیم.
مساله دوم جمع کردن یک گروه خوب، خوش اخلاق و پرحوصله است. من صبح که سرکار می آیم با همه شوخی می کنم و نمی گذارم فضای پشت صحنه عبوس و جدی باشد چون معتقدم انرژی مثبت پشت صحنه است که باعث خروجی خوب می شود.
بچههایی که امروز در «قهرمانان کوچک» بازی می کنند در فیلمهای قبلی من هم حضور داشتند. همکاری با یاس نوروزی سالها پیش از یک فیلم ویدیویی آغاز شد و از آنجا که بازیگر خوش فکر و باهوشی است در کارهای بعدی هم دعوتش کردم. پارسیا شکوری را اولین بار در سریال «شاهگوش» دیدم و برای «دزد و پری» به من پیشنهادش دادند. اول قرار بود نقش کوچکی ایفا کند اما از کارش خوشم آمد و نقشش را اضافه کردم. پارسیا از آن بازیگرانی است که خیلی خوب در نقش فرو می رود. سامیار محمدی هم از آن بچههایی است که هم خودش خوب است هم خانواده اش و سعی می کنم در کارهای بعدی از او بیشتر استفاده کنم. امیرکیان عبدی و ایمان امیری هم خودشان ورزشکارند و کمربند مشکی تکواندو دارند. این بچهها اولین بارشان بود که جلوی دوربین می آمدند و خانوادههای خیلی خوبی هم دارند.
* و بزرگترها را چطور انتخاب می کنید؟
در مورد بازیگران بزرگسال هم غالبا از چهرههایی استفاده می کنم که هم محبوب باشند هم قبلا تجربه همکاری داشته باشم. نادر سلیمانی، ارژنگ امیرفضلی، شهرام قائدی، افشین سنگ چاپ، بهنوش بختیاری، آناهیتا همتی و رامین ناصرنصیر دوستانی هستند که همیشه با هم کار می کنیم.
منبع: مهر
منبع: آنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۳۶۳۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عاشق شعر عالمگیر ایران هستم/ بهترین سوغاتی از نمایشگاه کتاب تهران
طالب آذرخش گفت: عاشق شعر عالمگیر ایران هستم و همچنین ادبیات معاصر فارسی را نیز دوست دارم. من از نمایشگاه کتاب تهران بازدید کرده و کتابهای شعر شاعران معاصر ایرانی را برای دوستانم سوغاتی بردم.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، طالب آذرخش شاعر ملی تاجیکستان (با تخلص آذرخش) و سردبیر نشریه «پیام سغد» است. تاکنون به قلم او کتابهای بسیاری به خط سیریلیک در تاجیکستان منتشر شده است. اثری هم به نام «دیوان عشق» به خط فارسی و سیریلیک دارد که گلچینی از آن توسط انتشارات خردگان در تهران با عنوان «چشم، جانم، چشم...» منتشر شده است.
او بسیار تاکید دارد که آثارش به خط سیریلیک و فارسی منتشر شوند تا کسانی که در تاجیکستان با خط فارسی آشنایی ندارند با آن آشنا شوند و فرصتی برای مقایسه پیدا کنند. همچنین برخی اشعارش نیز در چند نشریه در تهران منتشر شده است. در چندین کنگره و همایش در تهران، تبریز، اصفهان و شیراز شرکت کرده و به قول خودش این «شهرهای عزیز» را دوست داشته است.
طالب آذرخش سابقه حضور در محافل ادبی بسیاری در ایران را دارد و کتاب شعر را بهترین سوغات از ایران میداند. آذرخش درباره سابقه حضورش در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران گفت: خوشبختانه تجربه حضور در نمایشگاه کتاب تهران را دارم که برایم بسیار جالب بود. همچنین در چندین محفل فرهنگی از جمله محفل جشنواره فضولی نیز شرکت داشتهام.
وی افزود: نمایشگاه کتاب تهران یک بازار بزرگ کتاب است. یکباری که حضور داشتم از صبح تا عصر نتوانستیم حتی نصف نمایشگاه را هم ببینیم. من از حضور در این نمایشگاه که به عنوان یک فروشگاه بزرگ کتاب به نظر میرسد بسیار شاد و مسرور شدم. کتابهای جالبی در این نمایشگاه دیدم.
آذرخش ادامه داد: در نمایشگاه کتاب تهران، کتابهای ادبیات کلاسیک را که سالها آرزوی دستیابی و مطالعهشان را داشتم پیدا کردم. با ناشران گوناگونی که آثار شعرای بزرگ مثل حافظ، سعدی، فردوسی و ... را منتشر کردهاند، گفتگو کردم. وقتی هم که به تاجیکستان بازگشتم کتابهای جیبی این شاعران را به عنوان سوغات برای دوستانم آوردم.
این شاعر فارسیسرا در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که به ادبیات معاصر ایران بسیار علاقهمند است، گفت: نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، محل آشنایی من با آثار معاصر ادبیات ایران بود. من عاشق شعر و خصوصا شعر عالمگیر ایران هستم. با شعر معاصر ایران هم آشنایی دارم. آثار شاعرانی همچون شهریار، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)، شاملو و ... در تاجیکستان شناخته شده است. از اینکه در نمایشگاه کتاب تهران بدون واسطه و به راحتی به این کتابها دسترسی داشتم موجب خشنودیام بود.
آذرخش همچنین با اشاره به این نکته که گویش تاجیکستانیها و ایرانیها باهم تفاوتی ندارد، ادامه داد: ما یک زبان داریم. شعر معاصر ایران و شعر معاصر تاجیکستان یک زبان دارد که همان زبان رودکی، خیام و حکیم فردوسی است. ما همان چیزی را که شما میخوانید، میخوانیم. البته در حوزه شعر معاصر ایران شعرهایی هم هست که به لهجه تهرانی یا شیوههای متفاوت است. اما همه اینها به زبان فردوسی و حافظ است. ما امروز شعری که در شاهنامه میخوانیم در شعر معاصر تاجیک هم میبینیم.
وی اضافه کرد: وقتی از ادبیات ایران حرف میزنیم، تفاوتی بین ایران و تاجیکستان نمیبینیم. فقط یک ادبیات فارسی در میان است. حتی ادبیات معاصر ایران هم در تاجیکستان شناخته شده است. بسیاری از آثار رماننویسان معاصر در تاجیکستان منتشر شده است. اما در تاجیکستان شاعران ایرانی بیشتر مورد اقبال عموم قرار گرفتهاند. من در اخبار دیده بودم که یکی از کتابهای فاضل نظری در یک فروشگاه در تهران، فروش چند هزار جلدی داشته است. این کتاب در تاجیکستان هم به زبان سیریلیک برگردانده شده است و غزلهای او علاقمندان خاص خودش را دارد. من سردبیر مجله «پیام سغد» در تاجیکستان هستم. ما در هر شماره از مجله شعری از همزبانان ایرانی یا افغانستانی را چاپ میکنیم. من تاکید میکنم که شعر همزبان خود را منتشر میکنیم نه شعر ادبیات ایران یا افغانستان را.
آذرخش در بخش دیگری از این گفتگو به نقش نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در بهبود دیپلماسی فرهنگی میان دو کشور ایران و تاجیکستان اشاره کرد و ادامه داد: خیلی خوب میشد اگر نمایشگاهی مانند نمایشگاه کتاب تهران در کشورهای فارسیزبان یعنی افغانستان و تاجیکستان هم میداشتیم. چون در افغانستان و تاجیکستان نمایشگاههای صنعتی و اقتصادی مشترک و غیرمشترک بسیاری برگزار میشود، اما نمایشگاه کتاب نداریم. نکته دیگر این است که خیلی خوب میشد اگر در نمایشگاه کتاب تهران مکان معینی وجود داشت تا خوانندگان با ادیبان، نویسندگان و ناشران گفتگو و دیدار داشته باشند. من خیلی علاقهمندم که آثار شاعران تاجیکستانی در نمایشگاه کتاب تهران معرفی شود و در معرض دید و خرید عموم قرار گیرد. ما میتوانیم کتابهایی منتشر کنیم که یک طرف آن خط فارسی و طرف دیگر آن خط سیریلیک باشد. این موضوع به آموزش زبان فارسی کمک خواهد کرد، چون تاجیکستانیها حتما باید خط فارسی را یاد بگیرند. آشنایی با خط فارسی باعث میشود که از گذشته خود آگاه شوند و آینده خود را ببینند. البته اگر خوانندگان ایرانی هم با خط سیریلیک آشنا شوند خیلی خوب میشود.
وی در پایان در پاسخ به این سوال که «چرا با وجود پیوندهای فرهنگی و زبان مشترک میان ایران و تاجیکستان، ارتباطات فرهنگی محدودی میان دو کشور وجود دارد؟» گفت: فکر میکنم سرحدات و مرزهای جغرافیایی دلیل این موضوع باشد. اخیرا قابلیتی ایجاد شد و در فضای مجازی صفحاتی پدید آمد که خوانندگان، ادیبان و شاعران ایرانی و تاجیکی با یکدیگر در تعامل باشند و مثلا یک شاعر تاجیکستانی بتواند با خواننده ایرانی طرف گفتگو قرار گیرد. چون تاجیکستانیها هم به زبان فارسی سخن میگویند. فقط لازم است که با زبان فارسی آشنایی داشته باشند تا بتوانند از آثار شاعران ایرانی استفاده کنند. اگر رفتوآمد این محافل ادبی بیشتر شود شاهد نتایج بهتری هم خواهیم بود. همچنین ارسال کتابهای تاجیکستانی به ایران و بالعکس میتواند عامل مهمی برای تقویت این پیوندها باشد.
سیوپنجمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با شعار «بخوانیم و بسازیم» از ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت (۱۴۰۳) در محل مصلی امام خمینی (ره) به شکل حضوری و در سامانه ketab.ir به صورت مجازی برگزار میشود.